سهواء

لعل لبت صهبای من / آن دل که بردی، باز ده

سهواء

لعل لبت صهبای من / آن دل که بردی، باز ده

نقاره میزنند...

دلی شکست و دور و برش را خدا گرفت

نقاره می‌زنند ...

مریضی به لطف آقا، شفا گرفت



هرچه داریم از آقا داریم.

حداقل من هرچه دارم از آقا دارم، حتی زندگیم.


از منبری شنیدم، حضرت رضا (علیهم السلام) فرمودند: هروقت کار خیری انجام دادید بگویید: اللّهم سَلِّم و تَمِّم. تا خداوند کارتان را به سلامت به پایان برساند. زیرا بسیار کارهای خیر هستند که به پایان نمیرسند و یا دچار آفت میشوند.


------

ولادت مولایمان امام رئوف (علیهم السلام) مبارک.

تصویر مربوط به دیشب(شب ولادت حضرت)، بعد از نماز مغرب و عشا. با گوشی دهه 60 ای.

ساعت هشت شب به صورت سراسری، در کل کشور، صلوات خاصه حضرت رضا علیهم السلام تلاوت شد. از اینجا حرم حضرت را مشاهده کنید. با همان گوشی مذکور گرفته شده. فقط موندم این گوشی چطور به فرمت mp4 ذخیره میکنه!! :دی

پرسشی بی پاسخ!

دیشب، در مراسم احیا، آن هنگام که مصحف الهی را مقابل صورت خود گرفته بودم، مطلبی را در ذهن مرور کردم. مینویسم، بخوانید:


زمانی که مختار، آن انتقام گیرنده کرار، از سفر مکه به کوفه بازگشت، به دیدار زعمای شیعه رفت. یکی از این بزرگان عبیده بود. به حجره اش که داخل شد او را غرق در بساط شراب دید، گفت: من به پرسشی بی پاسخ رسیده ام عبیده! چطور میشود عشق به حسین را در دلی جای داد که آلوده به شراب است؟!

من نیز به پرسشی بی پاسخ رسیدم! چطور میشود خانمی، آن هنگام که در مراسم شب های قدر قرار دارد، موهایش پریشان است و صولتش چشم ها را به خود خیره میکند، قرآن مجید را مقابل صورت بگیرد، خداوند را به اسمائش قسم دهد و اَن تَجعَلَنی مِن عُتَقائِکَ مِنَ النّار زمزمه کند؟! و نه تنها فقط این، بلکه امید دارد و امیدوار به رحمت الهی است!

تفکر

منقول است شخصی به خدمت حضرت ختمی مرتبت -درود خدا بر او و آل او باد- رسید و عرضه داشت: یا رسول الله مرا سفارشی کن. حضرت فرمود: آیا اگر سفارشت کنم آن را اجابت میکنی؟ سائل پاسخ گفت: آری یا سیدی. حضرت سفارشش کرد به این نصیحت: هرگاه قصد کاری کردی به سرانجام آن بیاندیش، اگر مایه رشد و هدایت تو بود، آن را انجام ده، و آنگاه که مایه زوال و گمراهی تو بود، از آن روی گردان.(کافی ج8، ص150)


حر بن یزید ریاحی از آن رو حر شد که ساعتی با خود خلوت کرد.



----------

س1: بیاموزم و بیاموزیم که به منزلگاه قدم هایمان بیاندیشیم.

س2: أَلسَّلامُ عَلَى الاَْعْضآءِ الْمُقَطَّعات، سلام بر آن اعضاىِ قطعه قطعه شده ...


پاسخ یک پیام

یکی از دوستان در پیامی خصوصی، به شرح زیر، ایرادات و سوالاتی در رابطه با نگاره قبلی بنده مطرح کردند که لازم دیدم بدون ذکر نام به پاسخ برخی از بخش های آن بپردازم.


نامه بدین شرح بود:


در مورد آخرین پستی که زدی اولا باید بگم که این دغدغه شما برای تحول اینچنینی قابل تقدیره منتها این نتیجه گیری سریع برای من جالب بود چون شما بصورت مطلق میگی "قرآن و نهج البلاغه کتاب هایی هستند که باید گوشه طاقچه خاک بخورند" و این رو منسوب به حوزوی ها یا بقول خودتون حوزه میدونین و متقابلا میگین غربیها در زمینه ینی دینداری اسلامی در عین اینکه مسلمون نیستند موفق بودند،‌این حرفی هست که فروغی بعدش هم شهید مطهری میگن و قابل قبوله و لی چند درصد موفق بودند؟ این موفقیتشون بیشتر از ما بوده؟ بله ما در کشورمون بانکداری با ربایی رو داریم که اسمش بانکداری بدون رباست اما همه علما به ربایی بودن بعضی وام ها فتوا دادند ولی هنوز دارن میدن و مردم هم استفاده میکنن!‌مشکل چیه مردم ؟ دولت؟ حوزه ها؟
یا اینکه میگین ما دنبال بی راهه های اوناییم یعنی چه؟ منظورتون حوزه هاست؟ یا جای دیگه ایه؟

ضمنا من رابطه دو خط اول  با نتیجه گیری در پایین رو متوجه نمیشم لطفا بیشتر توضیح بدین.

بازه میگم این دغدغه شما برای تغییر استراتژی عالیه قبولم هست حتی یه کارهایی هم بصورت سازمانی و فردی شده که کافی نیست.

بله به نظر من این دیدگاه تقدس مأبانه از دین کاملا غلطه اما حرکت سریع بسمت نوین گری و مدرنیته اثرات به مراتب بدتری و به همراه داره نمونش دکتر سروش بعدشم شبستری شما باید به قسمت هم توجه کنین تحول اینطوری مبانی محکمی رو لازم داره تا بر اساس اون صورت بگیره که قطعا این نیاز به زمان داره.



پاسخ به بخش هایی از این نامه :


صحبتی که در نگاره قبلی بنده مطرح شد، قائل به این نکته بود که در دنیای امروز برای گسترش دین نمیتوان تنها از راه های گذشته استفاده کرد و صرفا با گفتن این مطلب که فلان عالم اینطور بیان کرده یا فلان جای قرآن اینطور آمده، مطلبی را به مردم و خصوصا جوان ها قبولاند، بلکه میبایست از روشهای تعقلی و تفکری برخی مطالب را برای آن ها اثبات کرد. زیرا که امروزه مردم به نوعی خودشان را در همه زمینه ها، خصوصا زمینه های دینی، صاحب نظر میدانند - همه به شکلی درگیر سکولاریسم هستیم - و تنها یک زبانِ استدلالیِ کوبنده قادر به قبولاندن مطلبی به آن هاست.

اینکه به صورت مطلق عدم توجه به قرآن و نهج البلاغه را در حوزه ذکر کردم، نه از این جهت بود که هیچ نگاه و توجهی به این دو کتاب مقدس در حوزه ها صورت نمیگیرد، بلکه گاها بررسی هایی صورت گرفته است، که یا در خور توجه نبوده و یا اگر بوده به زبان ساده تر به میان مردم نیامده است. همچنین همه میدانند که متولیان امور دینی، گسترش دهندگان و خط مشی دهندگان آن در میان مردم و جامعه، حوزه و حوزویان هستند و از طرفی به قول خود حوزویان، بالاخص حاج آقای قرائتی، اگر هیچ کتابی نباشد و تنها همین دو کتاب را داشته باشیم، ما را کفایت است. لذا اینکه تنها نام این دوکتاب ذکر گردید و همچنین تنها نام حوزه آورده شد از این باب بود.

ذکر دو خط اول، تنها بیان یکی از مواردی بود که در جامعه ما درست به آن پرداخته نشده است، و همچنین ایجاد آمادگی ای جهت ارائه ی فایل صوتی منتشر شده. فایل مذکور در عین آنکه دارای اشکالاتی است - بعضی از دوستان به مواردی از آن اشاره کردند. هرچندکه تمام ایراداتِ گفته شده از دیده بنده جایگاهی نداشت - اما با زبانی علمی و به قولی تفکری به ذکر دلایلی جهت اثبات برخی نکات بیان شده در دین اسلام پرداخته است. به عنوان مثال یکی از دلایل لزوم حجاب را از طریق مسائل جنسی به اثبات رسانید. و هدف از انتشار این فایل، آشنایی شنونده با برخی مسائل لازم در زندگی و همچنین بیان این مطلب که، میتوان برخی فرامین الهی - به بیانی بهتر، برخی الطاف الهی - را با زبانی استدلالی برای مردم به اثبات رساند.

و اینکه ذکر کردند "حرکت سریع به سمت نوین گری و مدرنیته اثراتی به مراتب بدتر به همراه دارد ... تحول اینطوری نیاز به مبانی محکم و ..." درست است، اما چندین سال است که حوزه های علمیه در حال فعالیت هستند، تنها 30 سال از عمر حوزه ها در دوران انقلاب بوده است، لذا نمیتوان گفت چنین حرکتی دفعتا است! و مبانی ما محکم نیست! اگر هم بپذیریم که این حرکت دفعی است و مبانی محکم نداریم که خیلی بدتر است! و این خود اثباتی بر نگاره بنده خواهد بود.


-----------

س1: در نهایت، امیدواریم با کارهایی عمیق تر از سوی حوزه و حوزویان عزیز، و اشخاصی که دغدغه دین و فرهنگ مردم را دارند، شاهد گرایش هرچه بیشتر مردم و خصوصا جوان هایمان به سوی دینداری باشیم.

س2: باتشکر از ارسال کننده پیام.


افلا تتفکرون!؟

 - در فرهنگ ما ایرانی ها، صحبت در رابطه با معاشقه و روابط احساسی میان مرد و زن قبیح شمرده شده. تقبیحی که علت بسیاری از مشکلات جسمانی و روحانی ما انسان ها بحساب میاید.


 - در فرهنگ حوزه های علمیه ما، تمام مشکلات سطح جامعه امروزی و شکاف های دینی موجود، احکام طهارت و آب ها، سلسله روات احادیث و بحث هایی از این قبیل است. قرآن و نهج البلاغه کتاب هایی هستند که باید گوشه طاقچه خاک بخورند تا - زبانم لال - از قداستشان کاسته نشود!

تحقیق و پژوهش فلسفی و علمی در باب دین لزومی ندارد، و همانطور که میدانید دین ما اسلام است و اسلام از تسلیم می آید، و لذا کنکاش لازم نیست و بایستی هرچه خدا گفته است را با چشم و گوش بسته پذیرفت! افلا تتفکرون ها و تعقلون ها مربوط به همان قرآن است و بایستی همچون خود قرآن خاک بخورد! و البته گاهی نیز خوانده شود، نه بیشتر!

غرب، اسلام ندارد، مدت مدیدی راه های مختلفی را امتحان کرد و درنهایت به راهی رسید که سال هاست در پیش رویمان است، یعنی آنچه اسلام میگوید. اما ما بی راهه های غرب را جستجو میکنیم!


------------

س1: میبایست استراتژی های نوینی برای حوزه تعریف شود.

س2: مُبلّغین نیز روش تبلیغ در دنیای امروز را بیاموزند.