سهواء

لعل لبت صهبای من / آن دل که بردی، باز ده

سهواء

لعل لبت صهبای من / آن دل که بردی، باز ده

جُستاری در سخنان رهبر انقلاب، مورخ 92/05/06

نونزدهم ماه مبارک1434، رهبر معظم انقلاب میهمان و یا شاید میزبان جمعی از دانشجویان کشور بودند. در این نشست که ابتدایش با صحبت های برخی از دانشجویان آغاز شد، حضرت آقا فرازهای گران سنگی ایراد فرمودند. فرازهایی که توجه نه تنها قشر دانشجو که غیر دانشجویان را نیز به خود جلب کرد.



برخی از آن نکات و جایگاه آنها در جامعه امروز را بیان میکنیم:

حضرت آقا در ابتدای سخنانشان به قضایای 88 اشاره فرمودند و فرمودند(به بیان خودمان)، اتفاقات سال 88 را بایستی اهم و مهم کرد، اصلی فرعی نمود، در کنار درگیری هایی که رخ داد، بله، ظلم هایی هم شد. اما گاهی نمیشود ظالم را از مظلوم درست سوا کرد، گاهی ظالم در برهه ای مظلوم هم هست، اما این فرع قضیه بود. اصل قضیه آن بود که عده ای دم از تقلب زدند، و نزدیک بود ملت را به جون هم بیاندازند. اگر ملت ما بصیرت نمیداشتند این اردوکشی های خیابانی به دعواهای گروهی میانجامید و سرنوشت ایران هم مثل مصر میشد، مثل سوریه میشد و مثل خیلی از بلاد همسایه میشد. این اتفاق کوچکی نیست، اشتباه کوچکی هم نیست. اصل این بود. این مضامین در راستای صحبت های یکی از دانشجویان مطرح شد اما حقیقت امر این است که این سخنان لازم بود، نه به جهت جواب به آن دانشجو، که به لحاظ جواب دادن به جوی که این روزها در خبرگزاری ها و محافل سیاسیِ خصوصی و عمومی به منظور آزادسازی عوامل اصلی و دایه داران تقلب سال 88 به راه افتاده است. عده ای تصور میکنند دولت آینده باید با عوامل ناامنی های سال 88 کنار بیاید، آنجا که آقایی میگوید: "زندانیان سیاسی که اکثر آنها جرمی جز انتقاد ندارند آزاد شوند(که البته حقیقتا برخی این طور هم هستند)، اما بعد میگوید و تکلیف آقایان موسوی و کروبی نیز روشن شود، اگر لازم است که توبه کنند آیا نیازی به عذرخواهی و توبه آقای احمدی نژاد نیست؟" خلاصه کلام اینکه سخنان حضرت آقا خط کشی نظام را نسبت به برهم زنندگان نظم و آرامش سال 88 کاملا مشخص میکند، و با توجه به سخنان ایشان اگر اصلی فرعی کنیم میبینیم این افراد خطای کمی مرتکب نشده اند!!


حضرت آقا در ادامه بر لزوم آرمان گرایی و در عین حال توجه به واقعیت تاکید نمودند. فرمودند:" آرمانگرائى بدون ملاحظهى واقعیتها، به خیالپردازى و توهّم خواهد انجامید. وقتى شما دنبال یک مقصودى، یک آرمانى حرکت میکنید، واقعیتهاى اطراف خودتان را باید بسنجید و بر طبق آن واقعیتها برنامهریزى کنید. بدون دیدن واقعیتهاى جامعه، تصور آرمانها خیلى تصور درست و صحیحى نخواهد بود، چه برسد به دستیابى به آرمانها." حضرت آقا پس از این مطالب چند نکته را گوش زد میکنند، یکی اینکه حواسمان باشد، گاهی "واقعیت ها" ساخته و پرداخته ی هوچی گری و شایعه پراکنیست. باید بین این واقعیت های توهمی و اصل واقعیت تمیز قائل شویم که اگر اینطور نباشد منجر به اشتباه در محاسبات میشود. مثالی هم که میزنند مثال فرار نخبگان است. دیگر اینکه بیان میکنند، صرف آرمان خواهی و عدم تلاش برای حصول نتیجه، براساس واقعیات، فایده ای ندارد. اینکه امام فرمودند ما بدنبال تکلیف هستیم. آیا این معنایش این است که امام دنبال نتیجه نبود؟ نه اینطور نیست. امام این همه سختی ندیدند که آخرش به نظام اسلامی ختم نشود! تکلیف مداری به بیان آقا این است که "انسان در راه رسیدن به نتیجهى مطلوب، بر طبق تکلیف عمل کند؛ برخلاف تکلیف عمل نکند، ضدتکلیف عمل نکند، کار نامشروع انجام ندهد؛" نه اینکه نتیجه هرچه شد، شد؟! و بعد میفرمایند " آن کس که تکلیف خودش را انجام داده، مسئولیت خودش را انجام داده، کار شایسته و بایسته را انجام داده است و همان طور که قبلاً گفتیم، واقعیت ها را ملاحظه کرده و دیده است و بر طبق این واقعیت ها برنامهریزى و کار کرده، آخرش هم به نتیجه نرسید، خب احساس خسارت نمیکند؛ او کار خودش را انجام داده". پس اینکه عده ای در انتخابات گذشته خود را اصلح میدانستند و بدون توجه به واقعیت های جامعه دم از تکلیف میزدند و امروز صحبت از پیروزی در عین شکست ظاهری میکنند. نه تنها پیروز نیستند بلکه شکست خورده اند و ضربه ای هم بر بدنه اصولگرایان وارد کردند (هرچندکه بنظر بنده لازم بود). این افراد همچون سلیمان ها و رفائه های زمانِ مختار هیچگاه ضرورت های زمانه خود را درک نکرده اند و نمیکنند. دم از تکلیف میزنند در حالی که در کوس تفرقه و شکست میدمند(اسنادش هم موجود است). و جمع بندی اینکه لازم است در عین آرمانگرایی، واقع نگر هم باشیم، و این لازمه هر زندگی سالم و متعالی ای است.


حضرت آقا در ادامه بیاناتشان بر وجود شور و نشاط در دانشگاه ها تاکید میکنند، اما این شور و نشاط را از راه مباحثات علمی، سیاسی و اجتماعی میدانند، نه از راه هایی که برخی افراد متصورند. رهبری معظم به دانشجویان چند خط میدهند، میگویند بر روی موضوعاتی چون، حماسه اقتصادی، بیداری اسلامی و علل موفقیت یا شکست آن، مقایسه بیداری های اسلامی با جمهوری اسلامی ایران، اقتصاد مقاومتی، سبک زندگی و عمق راهبردی نظام بحث کنید، گفتگو کنید، البته تا جایی که به دعوا و کدورت نیانجامد. بنظر نگرانده این موضوعات و بحث ها تنها مربوط به محافل دانشگاهی و حضوری نیست. افراد و فعالین فضاهای مجازی هم موظفند در این زمینه ها کارکنند. شمایی که در وبلاگ، پلاس، فیس یا هر جای دیگری که حضور دارید تمرکزتان بر نوشتن متون صرفا ادبی، یا شرح حالیست، و یا گرفتار محیطهای گل و بلبلی هستید، این ها موضوعات روز کشور است و به فرموده حضرت آقا، پرداختن به آن وظیفه است. جنگ نرم، توجه به مبانی فکری اسلامی ایرانیمان و پرورش و گسترش آنهاست، خودمان را به واسطه حضور در چند محیط مجازی و رفتار انفعالی گول نزنیم.

بیایید در این موضوعات تحقیق کنیم، فکر کنیم، و در وبلاگها و پیج هایمان بنویسیم، هرچند که اشتباه باشد. مهم نیست، همینش هم خوب است، خودش ایده میسازد، فکر میسازد. به قول رهبر معظم انقلاب فکر کنید و بگویید حتی اگر اشتباه باشد، بالاخره یکی پیدا میشود که اصلاح کند، ولی بی نظر نباشید، غافل از مسائل مهم مملکتتان نباشید.


مشروح صحبتهای حضرت آیت الله خامنه ای (حفظه الله) را از این جا بخوانید.

نظرات 3 + ارسال نظر
سید حسین سه‌شنبه 8 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 04:40 ب.ظ

سلام

مطلب مفیدی بود ، استفاده کردیم ، خدا خیرتان دهد

این قسمتی که فرمودن به دعوا و کدورت نینجامد ، بنظرم باید بیشتر مورد لحاظ در بحث کردنها قرار بگیره.
متأسفانه این مقوله معمولن در آخر بحث اتفاق می افته و هر جناحی فکر میکنه با جناح کُفر داره بحث میکنه و به هر طریقی شده میخواد خودشُ حق قرار بده و فرد مقابلُ با خاک یکسان کنه و آخر بحث جز کینه و کدورت از طرف و تعصب بیشتر بر دانسته های قبلی دستاوردی نداره ...


انشالله که خدا کمک مون کنه بتونیم در راه این انقلاب و نظام مفید باشیم

سلام
مچکرم، سلامت باشید

بله، معمولا اینطور میشه. بنظرم باید مدنظر داشته باشیم که همه ایرانی هستیم و برای سلامت ایران و ایرانی بحث میکنیم، تا کسی نپنداره طرف مقابل جناح کُفره.
از طرفی هم کلا روحیه پذیرش اشتباهمون ضعیفه، و تا آخرین قطره خونمون حاضریم سر حرف اشتباهمون بمونیم!!
باید این روحیه رو تقویت کنیم.

ان شا الله
موید باشید

تمنا چهارشنبه 9 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 04:50 ب.ظ http://yadmajnon.blogfa.com/

سلام

خیلی ممنون.من با اینکه سخنان حضرت آقا رو گوش کردم
متن شمارو هم کامل خوندم.

با قسمت اخر هم موافقم.

هشت ماهی میشه وبلاگی دارم که از مقاله ها واخبار سیاسی و دینی و ... استفاده میکنم ولی هنوز به اون مرحله نرسیدم که خودم دست به قلم بشم.مثل شما خوب بنویسم.
ولی خداروشکر همین وبلاگ روزی پانصد تا هشتصد بازدید کننده داره.
به قول حاج آقایی همین هم تو دنیای مجازی که اونوریا همه چیز رصد میکنن.غنیمته.

سلام
مچکرم

خیلی عالیست. حالا آدم قرار نیست از ابتدا خودش بنویسه. همین که بتونه بین اخبار و مقالات خوب و بد هم تفکیک قائل بشه عالیه. ولی بهتر اینه که کم کم وارد دست نوشته هم بشه.
هیچ کس از ابتدا راه رفتن بلد نبود، زمین خوردیم تا راه رفتن بلد بشیم. ما ها باید بنویسیم تا بتونیم به مرور از اعتقاداتمون با قلمی مُطقن دفاع کنیم و به قول آقا جهاد فرهنگی کنیم.
ما ها اساسا از مورد انتقاد قرار گرفتن واهمه داریم!

موید باشید

عطیه دوشنبه 14 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 06:36 ب.ظ http://daqdaqeh.blogfa.com/

برم بعد افطار میام میخونم این پست رو الان توانش رو ندارم :دی

:)

وفّقکِ الله.

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد