سهواء

لعل لبت صهبای من / آن دل که بردی، باز ده

سهواء

لعل لبت صهبای من / آن دل که بردی، باز ده

میزان رأی ملت است!

از نتیجه امروز انتخابات اصلا ناراحت نیستم، بلکه بسیار هم خوشحال و مسرورم. اصول گرایان ضرورت زمانه خود را درک نکردند. هر یک به ندای تکلیف(!) خود گوش دادند، متفرق شدند و در نهایت صحنه را با شکست ترک کردند، و این شکست برایشان درس هایی دارد که شاید در هیچ کتاب و مصحفی(1) یافت نشود. به قول نگارنده مطلب تابناک " شکست اصول گرایی واجب بود! واجب تر از نان شب!"

اصول گرایان از جبهه مقابلشان یادبگیرند، در برخی شرایط مصلحت بر تکلیف(!) میچربد.


--------

س1: دلم از اصول گرایان شدید پُر است! نه فقط بخاطر عدم اتحادشان، که بخاطر چیزهایی بس عمیق تر!

س2: ان شا الله رئیس جمهوری جدیدمان بتواند اعتدالی را که از آن نام برده است، در همه شرایط پیاده کند.




1)هرچند که تاریخ، در سال 84، این درس را برای آن ها به یادگار گذاشته بود. آنجا که اصلاح طلبان با تعدد کاندیدا شکست خود را امضا کردند.

اچ تی سی<>سامسونگ

مدیران از حیث مشارکتِ در سازمان، و نحوه تلاش برای رفع مشکلات سازمانی به دو ژانر تقسیم میشوند:

ژانر اول مدیران سامسونگی، این دست مدیران از آن جهت سامسونگی نامیده شدند که همانند گوشی های این برند که در مشخصات و ویژگی های گوناگون در دسترس اقشار مختلف جامعه -از سطوح پایین گرفته تا بالا- قرار میگیرد، در دسترس کارمندان سطوح مختلف سازمانی هستند، و هر لحظه شخصا آمادگی حضور در صحنه های مختلف سازمانی را دارند.

ژانر دوم مدیران اچ تی سی ای، این مدیران از آن جهت به این برند نامیده شدند، که همانند گوشی های این شرکت که صرفا در دست اقشار متوسطِ رو به بالای جامعه دیده میشود، این مدیران نیز در دسترس عموم کارمندان سازمانی نبوده، و تنها مستقیما در امور سطح بالا و استراتژیک سازمان وارد میشوند، و تصمیم گیری در حوزه های سطوح پایین تر را به نمایندگان و مشاوران خود تفویض میکنند.

این دو شیوه یا ژانر مدیریتی مزایا و معایبی دارد،

مدیری که ژانر اول را برمیگزیند عموما محبوبیت بیشتری را نسبت به مدیران اچ تی سی ای دارد، زیرا گفته میشود این مدیر خاکی است، به نظرات کارمندان توجه میکند، و به قولی برای درد کارمند خود تب میکند. اما مدیران ژانر دوم به دلیل عدم مشارکت ملموس و مستقیم در اتفاقات سطوح پایینیِ سازمان، به عنوان مدیرانی متکبر و از خودراضی شناخته میشوند که نظرات زیردستانشان برای آن ها اهمیتی ندارد، و لذا از محبوبیت چندانی برخوردار نیستند.

حتما دیده یا شنیده اید که وقتی شخصی گوشیِ اچ تی سی خریداری میکند سایرین او را فردی از طبقه بالای جامعه میدانند و جایگاهی متفاوت برای او قائل میشوند. این که گوشی های این برند تنها در دسترس افراد معدودی قرار میگیرد برای دارندگان آن گوشی ارزش متفاوتی میآفریند، و همین ارزش ناملموسِ این گوشی ها است که قیمت آن را نیز متفاوت میکند. مدیرانی که در ژانر دوم هستند همانند این برند از جایگاه متفاوتی برخوردارند و از این رو نظرات آن ها نیز از جایگاه و تاثیرگذاری متفاوتی نسبت به سایرین برخوردار است. برعکس، هرچه مدیران به شیوه اول نزدیک تر باشند اثربخشی حرف هایشان کمتر میشود.

تجربه بنده ثابت کرده، هرچه مدیر به رئوس بالایی هرم سازمانی نزدیک تر میشود، باید ژانر او به ژانر دوم نیز نزدیک تر گردد در غیر این صورت آن عملکردی که لازمه یک مدیرعالی است را نخواهد داشت.


--------

س1: این داستان برای مسائل سیاسی و افراد سیاسی نیز صدق میکند.

جی900 مان

این روزها جی900 مان، که سال ها در خوشی و ناخوشی همـ راه، مونس، و همـ دم مان بود، و صحنه هایی را با آن به یادگار گذاشته بودیم، به گوشه ی خزینه ی خرابی خزیده، و در انتظار هووییست.



اما هر چقدر در این مجالِ تنهایی به بودن همراه ای با " اِندِ امکانات" در کنارمان تفکر نمودیم، به نتیجه یِ پایانی نرسیدیم. آخر یکی به ما بگوید، گوشی همراه با چنین امکاناتی در بلادِ اسلامی ما، چه سودی دارد؟! آن هنگام که نه اُپراتور درست و درمانی داریم، و نه ماهواره ای به منظور ردیابی حرفه ای، و استفاده از امکانات فوقِ پیشرفته اش؟! تنها فایده اش(!) پولیست که از جیب مبارکـ مان به چاه میریزیم.

البته این را هم تکمله ی سیاهی کنیم که، ارسال پیامک با گوشی های تاچ مدرنیته ی امروزی -در حالت افقی- بسی دست نواز است.


-------

س1: نهایتا به این نتیجه رسیدیم که همان جی900 دلانگیزمان را به شفاخانه ببریم بهتر است.

س2: البته تکمله ی 2 ای نیز بیافزایم، و آن اینکه، کسانی که اهل بازی هستند، گوشی های آخرین مدل امروزی در این زمینه نیز بسیار راحتُ الحُلقومند!

مزیت انتخاباتی

در میدان های رقابتی دنیای امروز، و خصوصا تعاملات تجاری سازمان ها، عامل برتری یک فرد یا سازمان وجود مزیت رقابتی منحصر به فرد است. بازار انتخاباتی نیز همواره از این قاعده پیروی کرده است. نگاهی کوتاه به انتخابات های کشورمان این موضوع را به اثبات میرساند: دوره سازندگی، شعار آبادگری. دوره اصلاحات، شعار آزادی. و دوره دکتر که معروف است به دوره عدالت، شعار عدالت اقتصادی و اجتماعی. این شعارها همان عواملیست که برای کاندیداتورها مزیت های رقابتی والایی (که من آن را مزیت انتخاباتی می نامم) ایجاد نمود.


ادامه مطلب ...

سال مار مبارک

گل بی رخ یار خوش نباشد

بی باده بهار خوش نباشد


در ابتدای کلام، تبریک و تهنیت به مناسبت بهاری نو.

سال یک هزار و سیصد و نود و یک به مانند سال های پیشین، با تمام محنت هایش به پایان رسید، و سال نو گشت. و اما بعد...

سال جدید را با سفری دلانگیز به کِرمون آغاز کِردیم. سفری که علاوه بر خوشی ها و باهم بودن هایش، من را از دید و بازدیدهای پر تعداد ابتدای عید دور کرد، که این لذت سفر را خود به خود دوچندان نمود.

در میانه ی سفر یکی از دوستان تماس گرفت و با خوشحالی بیان کرد: میبینم که شبگرد را مجدد راه انداختید!! بنده هم دور از فضای مجازی و بی خبر از این عروس هزار داماد، در ابتدا جا خوردم، اما خاطرم آمد که دُمین شبکه ی مرحوم را عمدا تمدید ننموده بودیم و کاملا آمادگی چنین روزی را داشتیم که عده ای که به قول مازلو - اندیشمند مدیر - همچنان در سطح ابتدایی هرم نیازها یا همان نیازهای اولیه انسانی- مانند حس توجه و خودبرتر بینی - مانده اند، به سراغ این دُمین آمده و دنیای مجازی را خالی از "پوسته" شبگرد نگذارند. کسانی که از سطوح ابتدایی این هرم برخوردار نبوده اند چطور میتوانند به سطوح بالایی آن از جمله اخلاق، خلاقیت و ... دست یابند؟!! و لذا انتظاری بیش از این نباید داشت!


گفتم که گفته باشم، - خصوصا برای افرادی که شائبه هایی برایشان پیش آمده بود - شبگردِ امروز به بنده هیچ ارتباطی ندارد!!


--------

س1: هر ریسمان سیاه و سفیدی که مار نیست!