سهواء

لعل لبت صهبای من / آن دل که بردی، باز ده

سهواء

لعل لبت صهبای من / آن دل که بردی، باز ده

بی تو

این روزها به آینده فکر میکنم.

آینده ای که همه اش یک صفحه مبهم است و نقاط تاریکش بی تو دیگر نقطه نیستند، بلکه تمام صفحه اند!


-----------

س1: تو را من چشم در راهم...

نظرات 2 + ارسال نظر
سیدجلیل یکشنبه 19 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 11:38 ق.ظ http://seyedjalil.blogsky.com

سلام سید

"تو " های این زمونه زیاد شده
آمیرزا هم یه تویی نوشته!!

لینکت کردم لینکم کن!

تو، فقط توی خودم.
باقی رو در جریان نیستم.

مستدام باشی.

لیلی جمعه 31 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 09:23 ب.ظ

سلام آقا مرتضی!
خعلی قشنگ بود!

سلام:)
محبت کردین.

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد