سهواء

لعل لبت صهبای من / آن دل که بردی، باز ده

سهواء

لعل لبت صهبای من / آن دل که بردی، باز ده

باده فراموشی

بلبلی را که همین با گل بستان کار است

بی گلش دیدن گلزار عجب دشوار است


غرض از بودن باغ است همین دیدن گل

ورنه هر شوره زمینی که بود پر خار است


*گل سیمین عذار جلوه کند در نظر زاهد رند

 اما، دل من در گروی مَهِ دلدار گرفتار است*


*نوشم پیاپی باده تا کنم فراموشش

  لیک، هنوز بر ره امید دو چشمم چار است*



--------------

س1: درون را بنگرین و حال را / نی برون را بنگرین و قال را

س2: درود بر وحشی بافقی، و حدیث نفس ام از زبان وی

س3: ستاره دارها، تراوشات نگارنده اند.


نظرات 10 + ارسال نظر
تمنا دوشنبه 24 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 10:46 ب.ظ

*نوشم پیاپی باده تا کنم فراموشش

لیک، هنوز بر ره امید دو چشمم چار است*
.
.
.
:حافظ میگه

ای آنکه ره به مشرب مقصود برده ای

زین بحر قطره ای به من خاکسار بخش

0
0
0

تنها تنها :دی

کس مبادا به سیه‌روزی ما در ره عشق
که فلک تیره شد از تیرگی کوکب ما

متوجه قضیه صفرها و خط آخر نشدم!

سید حسین سه‌شنبه 25 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 08:37 ق.ظ

...
ما محرمان خلوت انسیم غم مخور ؛ با یار آشنا سخن آشنا بگو
.. آن کس که منع ما ز خرابات می‌کند ؛ گو در حضور پیر من این ماجرا بگو
.



مخلص آقا سید،

کو آن طبیب عشق که دردم دوا کند
بر من نظر بیفکند و مبتلا کند
مخلص آقا

[ بدون نام ] سه‌شنبه 25 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 04:27 ب.ظ

ترسم از بخت سیه، روز نگردد شب ما



منظورم از اون صفرا »»قطره ای به من خاکسار بخش


خط آخر هم »»» نوشم پیاپی باده .

هرچند که بر ره امید دو چشمم چار است...

آها، متوجه منظورتون نشدم.
آمین.
بله بله:دی

مرتضی چهارشنبه 26 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 04:04 ب.ظ

رخت ای ماه چرا چنین گلگون است
.
.
.
چاکر آسیدین، همین نیمرخ هم برای ما کافی ست.
موید باشید.

بازار شوق گرم شد آن شمع رخ کجاست
تاجان خود بر آتش رویش کنم سپند

مخلص آقا
هرچند که متاسفانه بجا نیاوردم :)

سلامت باشید.

دولت یار پنج‌شنبه 27 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 12:17 ب.ظ http://dolateyar.org

سلام علیکم
مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک
چند روزی قفسی ساخته اند از بدنم

سلام ورحمةالله

ای خوش آن روز که پرواز کنم تا بر دوست

... پنج‌شنبه 27 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 01:35 ب.ظ

درون را بنگرین و حال را / نی برون را بنگرین و قال را

با وجود اینکه درون افراد رو هم میدونیم گاهی خودمون رو به ندانستن میزنیم و این است آنچه عذاب آور است برای او ...
بحث های "بیخود"

حال ما خوبست
پستچی و مخابرات و سرورهای اینترنت همگی شاکی شدند از خبر گیری های مداوم شما


نوشم پیاپی باده تا کنم فراموشش.....

گویم با یار گران مایه، که این نیست شیوه مستی
آن که حضرت یار است، دست بگشای تا بگیرد دستت را

مومن، خودت رو معرفی میکردی!؟

هرچند هنوز بر ره امید دو چشمم چار است...

زینب بانو جمعه 28 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 12:51 ب.ظ http://artnoos.blogfa.com/

شعر زیبایی بود ..

:)

ساغر دوشنبه 1 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 09:59 ب.ظ http://mahla6989.blogfa.com

دل من در گروی مَهِ دلدار گرفتار است ت ت ت ت .

باران سه‌شنبه 2 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 04:20 ب.ظ http://www.baran-s22.blogfa.com/

غم دیدم از آن کس که مرا می‌باید
ببریدم ازو تا دل من بگشاید
نادیدن او مرا همی‌بگزاید
گرگ آشتیی کنم چه تا پیش آید


سلام

سلام:)

... . پنج‌شنبه 4 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 04:20 ب.ظ

سلام

سلام

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد