قُدما و اکابر، در پیش نوشین چای، قند را در چای فروبرده و در دهان گذاشته و مِک میزدند، و آن گاه چای را سرمیکشیدند. چای با قند زیاد. نهایت امر چای با ته مانده قند به پایان میرسد.
آغازش شیرین، پایانش شیرین تر.
اما گاهی نوشیدن چای را بی قند به پایان میبرند. تلخِ تلخ.
آغازش شیرین، پایانش تلخِ تلخ.
چای پایانی ناگزیر دارد، اما تلخ و شیرین آن، با "چای نوش" است.
پایان هر چای، آغازیست بر چایی دیگر.
---------
س1: بی تو ... چای ها، همه با قند هم تلخ اند.
و چای دغدغه "آشنایی" خوبیست ...
و چای پیمانیست.
سید! تو وبلاگتونم دم از چایی میزنید؟!
خدایی تا حالا چیزی رو از چایی بیشتر دوست داشتید؟!
بی چای هم مگر ممکنه؟!
چای پیمان گرم دوستیست.
و چای یاد آور خاطره ها ...
و چای داغ .
:)
و چای فقط داغ.
شما از چایی نوشتین
ولی من یاد قهوه قجری افتادم
قهوه قجری که دیگه توضیح نمیخواد
تلخ تلخ تلخ و اجباری
و نهایتا مرگ
تجربه ش کردیم هم تلخیش رو هم اجبارش هم مرگش
پ.ن :مرگ الزاما مفهومش نفس نکشیدن نیست
- گاهی تلخی قهوه قجری منجر به مرگ نمیشه، بلکه زندگی بهمراه داره. اما تلخیش همیشه هست.
- گاهی اجبارها، کاملا اجباری ان، و لازم.
- و نفس کشیدن، الزاما به منزله زنده بودن نیست.
:)
و چــای ... اِنقـد خوردَم معــدَمو نــابود کردم
البت فِک کنم چــاییا اصـل نبودَن
(چه شکلکای با مزه ای دارین خوش بحالتون ما نداریم )
اینو هستم : بی تو ... چای ها، همه با قند هم تلخ اند. :داغون:
- چای روی چای. :)
- آره میگن که شکلکا بامزن. هرچند که من از ریختشون خوشم نمیاد.
- اوهوم.
سلام
کامم از تلخیِ غم چون زَهر گشت
بانگ نوش شادخواران یاد باد
مبتلا گشتم در این بند و بلا
کوشش آن حقگزاران یاد باد
خوشحال میشم نظرتون رو در مورد اخرین آپ وبم بدونم
حداقل درمورد قسمت اولش
:)
سلام
آن رهروم که توشه ی وحدت طلب کنم.
اگر ممکن بود، ان شاء الله.
و نیز اگر نشد، از ما بگذرید.
: |
....
- سلامت باشید.
- قبول باشه زیارات.
پی نوشتتون من رو یاد شعر فاضل نظری انداخت ..
چای می نوشم تا با غفلتت فراموشت کنم
چای می نوشم ولی از اشک فنجان پر شده است
ولی میشه هم گفت:
چای مینوشم با خاطرت...
بر شمع نرفت از گذر آتش دل دوش // آن دود که از سوز جگر بر سر ما رفت
سلام
حالتون خوبه؟ خوش میگذره؟ وبلاگتون جالبه
و چای و دغدغه های شبگردی هـــعی
از بی شبگردی چه خبر؟؟ ما که دل تنگیم
دل گفت وصالش به دعا باز توان یافت / عمریست که عمرم همه در کار دعا رفت
سلام باران خانوم
ممنون و مچکرم.
- و ان شاء الله گرمای چای و دغدغه های شبگردی همیشه باقی باشه.
- میگذرونیم، با همون دلتنگی.
آقا من که به شدت دلم واسه شبگرد تنگ شده واسه شبگردیون...!
امیدوارم حال همه بروبچه های شبگرد خوب باشه!
شما خوبید آقا مرتضی؟!
سلام لیلی خانم
مچکرم خوبم.
ان شا الله.
لطف کردین.
:)